مقاله رویکردهای آموزش و پرورش

دانلود مقاله رویکردهای آموزش و پرورش

رویکردهای آموزش و پرورش
بدون تردید در آستانه قرن بیست و یکم نظام آموزش و پرورش با مشکلات متعدد و اضطراب بسیاری بویژه در ارتباط با جامعه، اقتصاد و فرهنگ روبروست. در زمان ما در کلی ترین تقسیم بندی ها رویکرد های متفاوتی را می توان در سیاستهای آموزش و پرورش کشورها مشاهده نمود.

رویکرد نخست هدف از آموزش و پرورش و فرایند یاددهی و یادگیری را در محدوده
دست یابی به نتایج و بهره دهی بهتر و قابل سنجش در کار آموزش و پرورش، از راه علمی کردن هرچه بیشتر مبانی آن می داند. در این گزینش سعی می شود آموزش و پرورش هرچه بیشتر به علوم تجربی نزدیک شود و در این میان نسل جدید به منزله ابزاری برای تامین اهداف از پیش تعیین شده جامعه پرورش یابند. (دلورز،۱۳۸۰،به نقل ازافتخارزاده ص۲۷)

اما در رویکرد دوم: هدف نظام آموزش و پرورش دست یابی به شناختی کلی از انسان به عنوان یک واحد زیستی، روانی- اجتماعی- تاریخی و در حال رشد است که تمامیت خویش را زمانی تحقق می دهد که همه ابعاد او از نظر جسمی، ذهنی، عاطفی ، اخلاقی و … به طور یکپارچه مورد توجه قرارگیرد. (همان منبع)

برای این که یادگیری و آموزش در زندگی انسانها بویژه کودکان و نوجوانان ارزش معناداری داشته باشد. نه فقط باید در فرایند رسمی یادگیری- یاددهی، یادگیری مهارتها به صورتی که معمولا انجام می شود، صورت گیرد بلکه فراتر از آن، باید به تشکیل شخصیت آنان و شکل دادن به
ارزش های انسانی مرتبط گردد. به عبارت دیگر، آموزش باید به فرهنگ توسعه انسانی تبدیل شود یعنی اقدام انسانی مبتنی بر ارزش ها که توانایی اخلاقی، روحی و فکری را برای حل مسائل توسعه به صورت انسانی درآورد ( دلورز، ۱۳۸۰، به نقل از افتخارزاده ، ص ۲۷ ).

باقری (۱۳۸۳)، رویکردهایی را که باید در آموزش و پرورش در کشورهایی که در معرض چالش های جهانی شدن و تحولات پدید آمده از فناوری اطلاعات اند، باید رویکردهای زیر را برگزیند را به قرار زیر فهرست کرده است .

۱ ) تاکید بر جامعیت آموزش و پرورش : آموزش و پرورش باید شامل باشد و تمامی زندگی آدمی را دربرگیرد. در جهانی که فناوری در آن شتابان تغییر می کند و دانش به نحو روزافزون تولید می شود، آموزش و پرورش باید بیش از مجموعه ای خاص از اطلاعات را تعلیم دهد. آموزش و پرورش باید به بسط و شکوفایی قابلیتهای آدمی بپردازد. (باقری،۱۳۸۳)

۲) دسترسی فراگیر به آموزش و پرورش : آموزش و پرورش باید در هر مکان و زمان در دسترس باشد و مربیان برای آموزش در معرض باشند. باید به یادگیری مداوم (از طریق اینترنت و تلویزیون و کلاس درس) دسترسی داشته باشد و آموزش و پرورش برای توسعه یادگیری مداوم با بخش های اقتصادی و موسسات در تعامل قرارگیرد. . (همان منبع)

۳) تاکید بر تفکر نقاد: آموزش و پرورش باید تاکید خود را بر تفکر نقاد، ارتباط و حل مسئله معطوف سازد و صرفا به انتقال دانش و معرفت بسنده نکند؛ بلکه دانش آموزان را مهیای برخورد با مسائل جدید کند. . (همان منبع)

۴) تربیت شهروند جهانی: آموزش و پرورش باید مهیای پرورش شهروند جهانی باشد؛ شهروندان آینده نه تنها باید از تاریخ، فرهنگ و زبان خویش آگاه باشند، بلکه برای کار در جامعه جهانی، نیازمند دانش وسیع درباره تنوع فرهنگ ها و مردم هستند. افرادی که چشم اندازشان قوم گرایانه است؛ فاقد فهم مناسب از تفاوت های فرهنگی و قوم اند. . (همان منبع)

۵) تمرکز بر مفاهیم انتزاعی:برخی از چالش های دانش، تعلیم و تربیت و یادگیری در این دوره، توانایی فراگیران امروز برای آشنایی و کنارآمدن بیشتر با مفاهیم انتزاعی و موقعیتهای نامعین است. امروزه بیشتر محیط دانشگاهی، دانش آموزان را با مسائل مهیا مواجه می کنند، آنگاه حل آن مسائل را از ایشان می خواهند. واقعیت اقتصاد جهانی (مبتنی بر اطلاعات و دانش) آن است که مسائل به ندرت به وضوح تعریف می شوند. این خصیصه آنهایی را که طالب شغل ارزشمند هستند، ملزم
می کند که جستجوگر مسائل باشند، اطلاعات ضروری را گرد آورند و تصمیم ها و گزینه هایی را انتخاب کنند که مبتنی بر واقعیتهای نامعین پیچیده است. . (همان منبع)

۶) استفاده از رویکرد کل گرایانه (در مقابل رویکرد گسسته): بخش اعظم تعلیم و تربیت و محیط یادگیری امروز به رشته های علمی بسیار غیرقابل انعطاف تقسیم شده که بر واحدهای گسسته تحقیق تاکید دارد، مع الوصف جامعه، اطلاعاتی در حال ظهور و اقتصاد جهانی نیازمند درک کل گرایانه درباره نظامهای تفکر است، به صورتی که شامل نظام جهانی و اکوسیستم های تجارت شود. بدین سان رویکردهای تحقیق بین رشته ای امر خطیری درنظر گرفته می شوند تا بتوان به درک
جامع تری از واقعیت پیچیده ای که اینک نظام جهانی با آن مواجه است، دست یافت.(باقری،۱۳۸۳)

۷) ارتقاء توانایی دانش آموزان برای دست ورزی نمادها: سمبل ها نمودهای به شدت انتزاعی بخشی از صورت عینی واقعیت هستند. اشتغال به شدت مولد در اقتصاد کنونی، مستلزم آن است که فراگیر دائما با سمبل هایی مانند اصطلاحات سیاسی، حقوقی و تجاری سروکار داشته باشد. (مانند حقوق مالکیت معنوی) و پول دیجیتالی (در نظام های مالی و مفاهیم حسابداری)، در گذشته کارگزاران آموزشگاهی اغلب خودشان را در مقام حکیمان خردمندی در صحنه می دیدند که نقش شان انتقال داده ها، اطلاعات، دانش و حکمت به دانش آموزان منتظر و مشتاق است. آنهایی که ذهنهایشان ظرف های خالی است که منتظر پرشدن است، مع الوصف حتی اگر این واقعیت درست بود. فروشگاه معرفت جهان به صورت رو به تزایدی نرخ جهشی دارد و هیچ فردی به تنهایی امید آن را نمی تواند داشته باشد که به صورتی مناسب و ممکن فهم جامعی در باب یک رشته را با خود حمل کند. یا آن که چنین فهمی را اغلب دانش آموزان جذب کنند. جهانی شدن اقتصاد و الزامات همراه با آن بر نیروی مستلزم تعلیم و تربیتی متفاوت است که توانایی یادگیران را برای دستیابی، ارزیابی، انتخاب و کاربرد دانش و نیز تفکر مستقل در به کارگیری قضاوت مناسب و همکاری یادگیران در معنی بخشیدن به موقعیتهای جدید ارتقاء دهد. هدف تعلیم و تربیت به هیچ وجه صرفا حمل مجموعه ای از دانش نیست بلکه مقصد آن آموزش چگونگی یادگیری حل مساله و ترکیب امر قدیم و جدید است (تافلر ،بی تا، باقری، ۱۳۸۳، ص ۵۴) .

آموزش و پرورش بر روی یک وظیفه کم اهمیت­تر مغز انسان یعنی حافظه تأکید می­کند، در حالیکه از وظیفه اصلی آن یعنی «تفکر» غافل است (گلاسر، ۱۹۲۵ ، به نقل از حمزه ،۱۳۸۰، ص ۷۵).

گسترده­ترین نوع تفکری که در آموزش بکار رفته، تفکر برای حل مسائلی است که پاسخهای معین و صریح دارند. نوع دوم تفکر، تفکر در مسائلی است که جواب صریح و معین ندارند ولی این نوع تفکرات بخش کوچکی از برنامه­های آموزشی را تشکیل می­دهند. نقد هنری یا تفکر انتقادی نوع سوم است و آن تفکری است که به ارزیابی انتقادی از ادبیات ، هنر، موسیقی ، سینما یا تلویزیون منتهی می­شود و با تأکید اندکی بر برخی دبیرستانها وجود دارد . (گلاسر، ۱۹۲۵ ، به نقل از حمزه ،۱۳۸۰، ص ۷۵).
چهارمین نوع از تفکر به نقد هنری یا تفکر انتقادی نزدیک است و تفکر خلاق نامیده می­شود ، طبق این تفکر باید فرصت محصلان برای خلاقیت در هنر،موسیقی، نمایشنامه یا ادبیات و حتی سینما و تلویزیون بیش از این زمانی باشد که هم اکنون در اختیار دارند. (همان منبع)

در نظام آموزشی ما موضوعهایی که به خلاقیت نیاز دارند عموماً از اهمیت افتاده و غیر­عملی به شمار رفته است، در حالیکه اغلب می­تواند مستقیماً به ایجاد انگیزه و درگیر نمودن محصلان با مسائل منتهی شود و ارتباط بسیار مهمی توفیق محصلان دارد (گلاسر ، ۱۹۲۵، به نقل از حمزه ، ۱۳۸۰،
ص ۸۳) .
وظیفه اصلی معلم، آموزش نحوه فکر کردن و روش حل مسئله است. دانش­آموز باید مهارت فکر کردن و زندگی کردن بیاموزد (همان منبع) .

 

بافت جدید آموزش و پرورش
توسعه آموزش و پرورش در وسیع ترین معنی ضمنی آن، دیگر همانند گذشته از طریق تحریکات درون زا صورت نمی گیرد، بلکه نسبت به فشارهای بیرونی حساس تر شده است ( ا فتخارزاده ، ۱۳۸۰ ).
این آهنگ در طی دهه های آینده تحت تاثیر شماری از پیشرفتهای عمده ای که نظرگاه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مناطق و کشورهای مختلف جهان را تغییر می دهد بعدها رو به گسترش خواهدنهاد و برای تحقق آنها مشارکت هرچه بیشتر آموزش و پرورش مورد نیاز است. از مهمترین عوامل این پیشرفتها که همگی به آموزش و پرورش باز می گردد. آنهایی هستند که به روشنی تعیین شده اند که در این جا بطور خلاصه به بیان آنها خواهیم پرداخت. این عوامل با کمک یکدیگر، بافت جدیدی را برای آموزش و پرورش فراهم می سازند که مسئولین برنامه ریزی و طراحی پیشرفت های بعدی نمی توانند آن را نادیده انگارند. (همان منبع)
– اولین عامل، اجتناب ناپذیربودن رشد دانش و اطلاعات است که تنها مشخصه آموزش و پرورش و یادگیری بوده و پیشرفت فرهنگی و علمی جوامع در بستر آن شکل می گیرد. عامل فوق بطور فزاینده ای در تمامی ابعاد زندگی اجتماعی و اقتصادی نفوذ می کند و یکی از ضرورتهای اساسی اقتصادی و رقابت میان کشورهاست. این امر بطور اخص در کشورهای صنعتی پیشرفته قابل مشاهده است. اشباع اطلاعاتی جوامع امروزی که تحت سیطره رسانه ها قراردارند، مشکلات جدیدی را برای مدارس پدید می آورد. مدارس دیگر تولید کننده و یا انتقال دهنده عمده اطلاعات نیستند، باید یاد بگیرند که چگونه از ارزش آموزشی اطلاعات پیرامون خود بهره برداری نمایند و چگونه توانایی تمایز قائل شدن میان انبوه منابع اطلاعاتی را که هر روز دانش آموزان در معرض آن قرار می گیرند در آنان ایجاد نمایند (همان منبع) .
– عامل دوم، تغییرات فن آوری است که با آهنگ شتابان ادامه خواهدیافت. میزان این تغییرات در مناطق مختلف جهان یکسان نیست، اما در همه جا تاثیر روزافزون را بر تمامی ابعاد زندگی برجای می گذارد. خصوصا این که پی ریزی مجدد ساختار اقتصادی را به پیش می راند و اغلب عواقب اجتماعی دردناکی را به بار می آورد که با تغییرات ملازم با آن در بازارهای کار، شرایط شغلی و مهارتی بویژه تحت تاثیر فن آوری های اطلاع رسانی فراوان و نقش مهمترین که بخش خدمات در اقتصاد اشغال می نماید، عجین می گردد. ( ا فتخارزاده ، ۱۳۸۰ ).
در تمامی این موارد آموزش و پرورش نقش هدایت کنندگی دارد. آموزش و پرورش مهارت و تخصص را در کارگران ایجاد و به روز می سازد و این چیزی است که برای یک نیروی کار قابل انعطاف که باید توانایی پاسخگویی به تغییرات مداوم ناشی از پیشرفتهای را فن آوری داشته باشد، ضرورت دارد. این نقش باید در ارتباط با محیط کار بیشتر عملی شود و میان تحصیل رسمی و آموزش و یادگیری حرفه محور که از ضروریات مبارزه با اشکال جدید بی سوادی کاربردی که دستاورد تغییرات تکنولوژیکی است، پیوندهای جدیدی ایجاد نماید ( افتخارزاده ، ۱۳۸۳ ).
– عامل سوم، تغییرات جمعیت است که در همه جا توزیع گروههای سنی را برهم زده است. در مناطق غیرپیشرفته جهان نرخ بالای زاد و ولد باعث رشد دایم افراد واجب التعلیم شده و یکی از اولویت های تامین آموزش پایه را به خود اختصاص داده است. در کشورهای پیشرفته تر نرخ
پایین تر موالید و تمایلی که تا همین اواخر وجود داشته است، باعث کاهش گروه سنی جوانان شده و این پدیده ای است که سرانجام در دهه های آغاز قرن بیست و یکم در قالب کاهش تعداد «گروههای فعال کاری» متجلی می گردد. (همان منبع) .
– عامل چهارم، وابستگی درونی کشورها است که رو به افزایش دارد. این وابستگی درونی ناشی از بی نظمی بازار، گسترش فن آوری های ارتباط جدید و جهانی شدن بازارهای مالی اقتصادی، فرهنگی و همچنین سیاسی است که نمونه آن در حرکت به سوی یکپارچگی اروپا تجلی یافته است. حوادث اخیر اروپا و جاهای دیگر که با پایان منازعات ایدئولوژیکی در پی مرگ کمونیسم مشخص می گردد، جنبش آنی رو به رشد این وابستگی درونی در وجوه چندگانه اش را مورد تاکید قرارداده است. این وابستگی ها نشان داده اند که امنیت و خوشبختی هر منطقه و در واقع حفظ صلح در جهان، تا چه میزان به وجود شرایطی از این دست، در سایر مناطق بستگی دارد. این وابستگی ها بشریت را به یکدیگر نزدیک می سازد و این امر نه تنها بر تبادل و انتقال کالا و افراد بین کشورها تاثیر خواهدداشت، بلکه نتایج مهمترین را از جهت ایجاد تفاهم و تبادل بین المللی بیشتر و گشودن مرزها و ذهن ها در طولانی مدت در پی خواهدداشت. بدین ترتیب، آموزش و پرورش به عنوان عامل اصلی تفاهم و پیشرفت بین فرهنگی با چالش های مهم و جدیدی مواجه می گردد و این مسئله به همان میزان که بر وضعیت بین کشورها تاثیر دارد بر وضعیت درون کشورها نیز اثرگذار است. وجود جوامع چند فرهنگی در بسیاری از کشورهای سراسر جهان شاهد این ادعا است ( افتخارزاده ، ۱۳۸۰ ).
– عامل پنجم، این است که دل مشغولی های اجتماعی و مردمی جدیدی در حال پیدایش است و از آموزش و پرورش انتظار می رود که نقش فعالی را در رفع آن نگرانی ها ایفا نماید. نگرانی برای محیط زیست شاید مسئله ای باشد که بیش از هر چیزی در سطح جهانی احساس می شود و موضوعی است که آموزش و پرورش همواره در حساس نمودن کودکان و نوجوانان نسبت به مشکلات محیطی و روش های حل آنها فعالانه دخالت داشته است (همان منبع) ..

مشخصات آموزش و پرورش در قرن ۲۱
از دیدگاه برخی از محققان سازمان های آموزشی در عصر جهانی شدن دارای مشخصات ذیل هستند:(ایران زاده،به نقل اززینعلی پور وگودرزی ،۱۳۸۳)
الف- بین المللی بودن:مدارس و سازمان های آموزشی جنبه محلی بودن خود را از دست داده اند و به تدریج باید ورودی های خود را از نقاط مختلف دنیا وارد کرده و خروج های خود را به بازارهای جهانی بفرستند. و این یکی از شروط بقای آن ها می باشد. (همان منبع) .
ب- نحوه رقابت جدید: امروز رقابت جنبه محلی و منطقه ای در نظام آموزشی ندارد بلکه رقابت معنای سنتی خود را از دست داده و جنبه جهانی یافته است و تکنولو‍ی در ایجاد این نظام جدید نقش عدیده ای را بازی می کند. (همان منبع) .
ج- ارتباط الکترونیکی: کلیه سازمان های آموزشی از طریق شبکه های منسجم کامپیوتری زمینه ورود اطلاعات را به داخل سازمان و سپس به مشتری (دانش آموز، والدین و …) فراهم می‌آورند.
د- سازمان های مجازی عمده:در عالم واقعیت مدارس و سازمان های آموزشی حضور فیزیکی خود را از دست داده و واحدهای تابعه و کارکنان آنها از طریق شبکه های کامپیوتری به یکدیگر متصل می شوند و با استفاده از نرم افزارها و سخت افزارهای ارتباطی، نظام مشارکت در اطلاعات و نظام مشارکت در نرم افزارهای عملیاتی می توانند ارتباط کامل با یکدیگر برقرار کنند. به طور کلی، در دنیای مجازی سازمان های آموزشی سرعت نوآوری افزایش می یابد، هزینه های نوآوری کاهش و دسترسی به دانش آسان تر می شود و نوآوری به سمت پیشرفت تدریجی و ابداعات کوچک رفته، ولی روند آن مستمر و پیوسته خواهدبود (ایران زاده، به نقل از زینعلی پور و گودرزی، ۱۳۸۳).
هـ- اطلاعات به عنوان یک عامل و منبع مهم: اهمیت اطلاعات در عصر حاضر بر همگان مشخص است و انجام تمامی امور مبتنی بر کسب اطلاعات می باشد.در کشور ما بسیاری از کارها هنوز هم براساس تجربه واندوخته ذهنی افراد انجام می شود. امروز زمانی است که باید برای انجام هرکاری و هر خدمتی اطلاعات کافی و لازم داشته باشیم تا بتوانیم به بهترین شکل ممکن آن را به انجام برسانیم.
نظام های تعلیم و تربیت امروزه نظام های اطلاعات محوری هستند که کلیه فعالیتها و امور خود را تحت مطالعه و بررسی دقیق قرارمی دهند و از آزادی عمل بیشتری برخوردارند.

ویژگیهای نظامهای آموزشی در قرن ۲۱
گری مارکس در مقاله ای با عنوان آمادگی مدارس و نظامهای آموزشی برای قرن بیست و یکم که حبیب پناهی (۱۳۸۱) آنرا ترجمه کرده به شانزده ویژگی اصلی مدارس و نظامهای آموزشی جهت آماده سازی دانش آموزان برای عصر دانش و اطلاعات اشاره کرده که عبارتند از:
– تعریف مدرسه، معلم، یادگیرنده به وسیله دنیای اطلاعات کامپیوتری شکل جدیدی به خود
می گیرد.( مارکس،به نقل از پناهی،۱۳۸۱ص۶۱_۴۸)
– بر مبنای مقاله محوری (برنامه درسی برای زندگی) دانش آموزان در شناخت مسائل واقعی دنیا و مسائل مهم انسانی و سوالاتی در این زمینه درگیر می شوند. . (همان منبع) .
– معلمان و مدیران به طور اثربخش برای عصر دانش/ اطلاعات جهانی آماده می شوند.
– دانش آموزان ، مدارس، نظام آموزشی و جوامع در تمام زمان با همدیگر و با دنیا از طریق اطلاعات قوی وتکنولوژی موثر در ارتباط هستند. .( مارکس،به نقل از پناهی،۱۳۸۱ص۶۱_۴۸)
– نظام های آموزشی پژوهش های مهم را بررسی کرده، مورد ملاحظه قرارمی دهند و در طراحی برنامه ها آنها را به کار می گیرند تا اینکه به طور مستمر پیشرفت موفقیت آمیز دانش آموزان را هدایت کنند. . (همان منبع) .
– دانش آموزان درباره سایر فرهنگ ها و عزت و احترام متفاوت یاد می گیرند و جهانی را به عنوان همسایه پهناور تلقی می کنند. . (همان منبع) .
– مدارس خلاقیت و کارگروهی را در تمام سطوح رشد می دهند و معلمان به دانش آموزان کمک می کنند که دانش آموزان اطلاعات را به دانش، دانش را به خرد تبدیل کنند. اطلاعات را به شناخت و شناخت را به عمل تبدیل کنند. ارزشیابی از پیشرفت دانش آموز بیشتر براساس عملکرد است. استعدادها، توانایی ها و علاقه های دانش آموز مورد ملاک قرارمی گیرد. . (همان منبع) .

و سپس از هوستون[۱] نقل می کند که: ما دهها تحقیقات مشاهده کرده ایم که بیانگر این مطلب هستند چگونه باید نظام فعلی آموزش و پرورش تغییر یابد. . (همان منبع) .
مارکس در ادامه مقاله به تعریف جدید از مدرسه پرداخته و می نویسد:
در قرن بیست و یکم مدارس باید مرکز اطلاعات کامپیوتری باشند به این صورت مانند مراکز یادگیری مادام العمر، ۲۴ ساعت در روز، ۷ روز در هفته و ۳۶۵ روز در سال باز خواهندبود. قرن بیست و یکم نه تنها به اطلاعات آزاد بلکه به دانش عمومی نیز نیاز خواهدداشت و مدارس الزاما فرهنگ تحقیق را رایج خواهندکرد. (همان منبع) .
هوستون می گوید: معلمان باید از باهوشترین افراد جامعه باشند و بالاجبار بهترین جمعیت را به جامعه ارائه دهند. آنها باید آمادگی خوبی به آنچه که تدریس می کنند داشته باشند. و به مشارکتهای خود با بچه ها و جامعه اعتقاد داشته باشند. و در عین حال بطور دائمی خود را رشد دهند.
ماروین سترون[۲] می گوید: ضرورت دارد مطمئن شویم که به معلمان خود فراگیری مادام العمر را پیشنهاد کرده ایم. .( مارکس،به نقل از پناهی،۱۳۸۱ص۶۱_۴۸)

نگاه جدیدبه فراگیران درقرن۲۱
هنگامی که به قرن بیست و یکم وارد می شویم باید فراگیران را کاملا در یک مضمون جدید ببینیم. نخست به منظور حفظ علاقه آنان، مدارس و جوامع باید به آنان یاری رسانند و چگونگی استفاده از مطالب آموخته شده را در زندگی روزمره به آنها آموزش دهند. دوم ما باید با کنجکاوی اساس فراگیری مادام العمر را به طور تدریجی برای آنان القا یا تزریق کنیم. سوم ما باید در روش تدریس قابل انعطاف باشیم. زیرا دانش آموزی رشدی مناسب با علاقه، توان و پذیرش های متفاوتی نسبت به هم دارند. چهارم ما باید فراگیران را تحریک کنیم تا حد امکان مبتکر باشند در این صورت به یادگیری در خارج از ساعات رسمی مدرسه ادامه می دهند. تفکر درباره آنچه یاد گرفته اند و به کارگیری آموخته هایشان در زندگیشان {خواه معلم حاضر باشد یا نه} از اهم مسائلی می باشد. برحسب پژوهش، مدارس با یک مقاله محوری برنامهدی برای زندگی، هدف درگیری
دانش آموزان، شناساندن مسائل واقعی دنیا، مسائل مهم انسانی و سوالاتی از این قبیل مواجه خواهندبود. آموزشی که آنها دریافت می کنند، بایستی هم دانش و هم خلاقیت آنها را رشد دهد. بطور همزمان، مدرسه باید دانش آموزان را برای تفکر، استدلال، تصمیم گیری و کارهایی از این قبیل قادر سازند. .( مارکس،به نقل از پناهی،۱۳۸۱ص۶۱_۴۸)

طبقه بندی ویژگیهای مدارس برای ورود به قرن ۲۱
۱- تکنولوژی معاصر بعنوان یک وسیله مکمل یادگیری و …
۲- برنامه هایی بر مبنای یکپارچگی/ پویایی/ شایستگی . در این مورد آرنولد پارکر می نویسد: خلاقیت و نوآوری ملت ما یکی از بزرگترین قدرتهای نیروی کاری در قرن بیست و یکم است.
۳- توجه به عملکرد دانش آموزان. مدارس از فراگیران رشد تفکر انتقادی و سایر مهارتهای سطح عالی را انتظار دارند و دانش آموزان دارای استعداد تفکر خلاق در موضوعاتی مانند ادبیات، هنرها، فرهنگ، تاریخ ، جغرافی ، علم، ارتباطات و ریاضیات هستند
۴- نظامهای دانش آموزمحوری
۵- مفهوم وسیع دانشگاهی و اجتماعی
۶- معیارها و ارزیابی موثر
۷- تسهیلات زیرساخت هایی که از نقطه نظر محیطی پاسخگو هستند. در توصیف مراکز فراگیری قرن بیست و یکم می نویسد: یک مکان امن لذت بخش و مورد علاقه ای که دانش آموزان می توانند در آن جستجو کنند و یک تحول فرهنگ موافق را فراگیرند و خلاقیت، ارتباطات سالم و موفقیت را رشد دهند.
۸- ارتباطات مدرسه- جامعه ای
۹- تدریس در عصر دانش/ اطلاعات
۱۰- دولت شمول
۱۱- سرمایه گذاری هدفمند
۱۲- توسعه تحقیق محور ( مارکس ، بی تا ، ترجمه پناهی، ۱۳۸۱، ص ۴۲ ).
برنامه درسی ومدارس در قرن ۲۱

اگر تحقیق در تعلیم وتربیت برای قرن ۲۱ در سه کلمه جمع بندی شود، آن ها عبارت خوهند بود از فناوری، فناوری و فناوری. تقریبا بدون استثناء اطلاعات در ارتباط با تعلیم و تربیت در قرن ۲۱ به طور مستقیم و غیرمستقیم مستلزم فناوری در چندین روش می باشد. چگونه تکنولوژی ممکن است بر تعلیم و تربیت و مدارس در قرن آینده تاثیر بگذارد؟ اجتماع خیلی بیشتر درگیر تفکر درباره برنامه ریزی برای جهان آینده می باشد. چگونگی فناوری ومیزان استفاده معلم از آن در آموزش عامل تعیین کننده ای می باشد. فناوری همچنین می تواند در تغییر مدیریت کلاس درس موثر باشد. مهارت های سواد که برای قرن ۲۱ مورد نیاز است عبارتند از: دسترسی، تفکر و انتقال اطلاعات. براساس نظرات انجمن ملی آمریکا در علوم اطلاعات و کتابداری:‌مدارس ملی بایستی سواد اطلاعاتی را به عنوان یک مهارت ضروری بپذیرند و بکوشند تا جامعه ای با سواد اطلاعاتی به وجود آورند، دانش آموزان با سواد اطلاعاتی باید بدانند که چگونه ایده ها و اطلاعات را درک،تحلیل، ترکیب و ارزیابی کنند و انتقال دهند. (جعفری،۱۳۸۳)

برنامه های درسی در آینده باید حول مفاهیم عمده جهانی از قبیل تغییر انعطاف پذیری، وابستگی متقابل جهانی، تنوع فرهنگی، کیفیت زندگی، افزایش تکنولوژی ، خود واقع بینی، یادگیری مادام العمر و نظام های اقتصاد جهانی در تعامل با محیط ملی تدوین شوند. تعلیم و تربیت بایستی دانش آموزان را به یک چشم انداز بین المللی مجهز کند. در آینده تعلیم و تربیت جهانی شامل بررسی محیط، ازدیاد مهاجرت، امنیت ملی، جنگ هسته ای، علم اقتصاد، جمعیت جهان و توزیع غذا خواهدبود. اکثر مدارس عمومی تا سال ۲۰۱۰، ۲۴ ساعت شبانه روز برای بازآموزی بزرگسالان و اجاره سیستم کامپیوتر بعد از پایان کار روزانه مدارس باز خواهندبود. روزها و سالهای مدرسه طولانی خواهدشد. اندازه کلاس از میانگین ۱۷ نفر به ۱۰ نفر کاسته خواهدشد. دانش آموزان از طریق عملکرد، پیشرفت و ترقی خواهندکرد نه براساس صرف وقت در کلاس. برنامه های یادگیری به کمک کامپیوتر، جایگزین کتاب ها خواهدشد. مدارس بیشتر با بخش صنایع و بازرگانی فعالیت خواهندداشت. . (همان منبع)

برنامه ریزان درسی در قرن ۲۱، از شرایط جهان واقعی آگاهی خواهندداشت و قادر به ایجاد دستورالعملهای برای مهارت های مورد نیاز برای دانش آموزان ابتدایی، راهنمایی و متوسطه خواهندبود. دانش آموزان به جای صحبت درباره اینکه آنها در کدام رتبه یا کلاس هستند، از نتایج ، عناوین، موضوعات، تجربیات کاری، مقاله ها یا تقاضای اجتماعی با آن هایی که کار می کنند صحبت خواهندکرد. . (جعفری،۱۳۸۳)

لویس[۳] (۱۹۹۱) به نقل از جعفری (۱۳۸۳)، شمه ای از آن چه که ما ممکن است در مدارس قرن ۲۱ مشاهده کنیم، ارائه داده است که عبارتند از:

معلم و دانش آموز از طریق کامپیوتر با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند.
دانش آموزان و معلمان از کلاسی به کلاس دیگر با کامپیوترهای شخصی خود حرکت می کنند.
کاغذ دیواری ویدئویی که برای دانش آموزان نمایش داده می شود ممکن است بخشی از کلاس درس باشد.

برلاینر[۴] (۱۹۹۲) به نقل از جعفری (۱۳۸۳)، طرح های خردمندانه ای برای مدارس آینده دارد که عبارتند از: (ص۷۷۰)
کامپیوترهای کوله پشتی یا دفترچه ای در نظر گرفته شده برای همه دانش آموزان به جای کتاب های درسی ممکن خواهدشد.
ارتباطات از خانه به مدرسه به آسانی از طریق شبکه های ارتباطی محلی انجام خواهدشد.
معلمان بیشتر به عنوان تسهیل کننده یا مربی نگریسته خواهندشد. . (همان منبع)
تکنولو‍ی جدید امکان طرح های گروهی و فردی را فراهم خواهدساخت و باعث رشد رویکردهای چند بعدی خواهدشد.
روش های مقاله ای مورد توجه دانش آموزان، برای تدریس مهارتهای تفکر انتقادی استفاده خواهد شد (زنگر و زنگر، ۱۹۹۹ به نقل از جعفری ، ۱۳۸۳ ، ص ۷۶۷) .

جانسون[۵] (۱۹۹۹)‌ به نقل از جعفری (۱۳۸۳)، مدارس خلاق را به عنوان نمونه ای از مدارس در آینده توصیف می کند. این گونه مدارس شبیه یک تیم حرفه ای فعالیت می کنند و پیشرفت
دانش آموزان را علاوه بر ویژگی های فردی آنها به میزان زیادی تابع پیشرفتهایی می دانند که درمدارس به دست می آورند و با تاکید به کیفیت مدارس خلاق است که آموزش در مدارس به کیفیت کامل دست می یابد. اوچهار مولفه بهره وری مدارس خلاق را چنین می داند: ( ص ۷۷۲ ) .

۱) برنامه ریزی: مدیران و معلمان با همدیگر مسائل مشترک را به اهداف خاص تبدیل
می کنند.وظایف برنامه ریزی شامل ایجاد اهداف سازمانی است که مرتبط به نتایج ابتدایی است و تصویری از مدارس ارائه میدهد. افراد مسئول حفظ و نگهداری نقش شان درواحدهای کاری کوچک چندگانه می باشند. عملکرد وقتی که اهداف ویژه تدوین شدند بهبود بیشتری می یابد.
۲) رشد افراد: برنامه های رشد و توسعه که مرتبط به اهداف سازمانی هستند عملکرد گروهی و فردی را افزایش می دهد. گروهها هنگامی که مدیران و کارکنان مدارس تقسیم، برنامه ریزی، عمل و برنامه های انتقادی و هدایت یکدیگر را به عهده بگیرند مراکز یادگیری می شوند. نظام های کنترل کیفیت مشارکتی، جایگزین نظام های کنترل منسوخ شده می شود و برای انعکاس نظم گروهی؛ تحلیل داده ها و حل مسائل را به عنوان کارهای سازمانی در آن برنامه ها فراهم می آورد. برای عملکرد بهتر گروه، وظیفه اصلی این است که سازمان رابه سمت هدف هایی که وابستگی متقابل دارند، حرکت دهند. اعضایش بایستی به خوبی با همدیگر کار کند و هر عضو گروه بایستی نقاط قوت و ضعف دیگران را بداند. . (همان منبع)
۳) رشد برنامه: طرح های رشد برنامه که مرتبط به اهداف سازمان هستند به رهبران مدرسه در بیان چالش ها به وسیله هماهنگی در توسعه برنامه، کاربرد و فعالیت های ارزیابی کمک می کند. آنها همچنین اسناد خوبی هستند که سطوح بالای پیچیدگی فردی را بر موفقیت تسهیل می کند.
۴) ارزیابی: همه نظام های اشتغال، نظام های پاسخگو هستند.نظام های پاسخگو، فعالیتهای ارزیابی را در مدارس ایجاد می کنند. نظام ارزیابی تنها نظامی است که نیروهای اصلاح و تغییر عملکرد سازمانی و فردی را مشخص می کند و این نظام یک سیستم مبتنی بر هدف است. داده های ارزیابی در سازمان های بهره ور و خلاق هم حلقه بازخورد و هم حلقه پیشقدم است که هم در برنامه ریزی بلندمدت و هم کوتاه مدت منعکس می شود. هر شخصی بایستی مسئول و پاسخگوی کیفیت کاری خودش باشد و این پاسخگویی باید واضح باشد. مدارس باید در اکثر اوقات موفقیت آمیز عمل کند و این موفقیت از جنبه های پیشرفت دانش آموز، رشد حرفه ای و رهبری، رشد تسهیلات و امکانات، هدایت اخلاقی، روابط والدین، شهرت و اعتبار مدارس قابل ارزیابی است (جانسون و جانسون، ۱۹۹۹، به نقل از جعفری، ۱۳۸۳، ص ۷۸۱) .
۶ مفهوم عمده که برای ایجاد مدارس در قرن ۲۱ شناخت شده عبارتند از: خصوصی سازی، نظم دهی، زمان و سازماندهی، تکنولوژی، رشد حرفه ای و رهبری. شکل ساختمان، عامل عمده در میزان موفقیت این مفاهیم می باشد. مفهوم طرح شرایط عمده برای مدارس قرن ۲۱ ایجاد فضاهای آموزشی مناسب و محیط یادگیری برای هریک از دانش آموزان می باشد. این فضاهای آموزشی بایستی برای نائل شدن و پاسخ به سبک های یادگیری فرد فرد دانش آموزان طرح شود و یک محیط برانگیزنده برای فعالیتهای یادگیری فراهم آورد. بعلاوه این فضاها بایستی برای رشد فزاینده ارائه آموزشی که ممکن است شامل مجموعه گوناگونی از تکنولوژی چندرسانه ای و واکنش به نقاط قوت هر معلم باشد، طرح شود. با این امکانات، توانایی معلم برای دسترسی به همه دانش آموزان افزایش خواهدیافت و دانش آموزان فضاهایی را خواهند داشت که محیطی صمیمی، تربیتی و امن فراهم می کند ( جعفری ، ۱۳۸۳ ) .

قرن ۲۱ میلادی قرنی است که آثار تحولات و فراگستریهایش بیش از رسیدن خود در جهان نمایان شد. برای تعریف قرن بیست و یکم این جمله می تواند گویا باشد: قرن تحولات شگرف، پیشرفتهای برق آسا، همگامی شدن عظیم اطلاعات و تولید و باز تولید مستمر دانش و فراوری علمی. . (همان منبع)

بدون تردید مدرسه قرن ۲۱ نقش آفرین است. از آن رو که زمینه ساز تولید مستمر دانش و یافته های علمی است. شکوفایی فناوری و صنعت، و خلق اختراعات و اکتشافات علمی- صنعتی و تکنیکهای حل مسئله مرهون توجه به فرایند آموزش است. در صورت نقش آفرینی درست مدرسه ها و ایجاد میدان اثربخش فرایند یاددهی – یادگیری شاهد تحولاتی اساسی خواهیم بود.

مدرسه های ما کجای این تحولات ایستاده اند و تا چه حد از ویژگیها و مشخصه های تحول آفرینی برخوردارند؟
آیا به واقع مدرسه های ما آماده ورود به قرن ۲۱ هستند؟
برای نزدیک شدن به پاسخهای احتمالی لازم است به این واقعیت توجه کنیم که مدرسه ها باید با زمینه های اجرایی، شرایط فرهنگی واجتماعی و نیز روحیات و مناسبات انسانی و مجموع امکانات تصمیم گیری و اجرایی، هماهنگ و هم رویش باشند. مدرسه های ما می توانند با برخورداری از ظرفیتهای علمی موجود معلمان و مربیان ، برنامه های درسی فراگیر محور و فرایند مناسب یاددهی-یادگیری و نیز ایجاد محیط تعاملی مساعد میان یاددهنده و یادگیرنده، نقش تاثیرگذار در توسعه اجتماعی و اقتصادی بازی کنند کارایی محیط یادگیری و اثربخشی عملکرد یادگیرنده را حلال مشکلات خود می داند (جعفری، ۱۳۸۳) .

همه کشورها در تکاپوی آماده سازی مدارس خود در قرن بیست و یکم می باشند. این امر هم اکنون با سرعت و شدت بیشتری در حال انجام است. مطالب و گزارشهای مربوط به آموزش و پرورش همگی گویای آن است که مسئولان، سیاستگذاران، تصمیم سازان، برنامه ریزان آموزش و پرورش کشورها در سالهای اولیه قرن ۲۱، تلاشها و فعالیتهای خود را شدت بخشیده و سرگرم تدوین یا به اجرا درآوردن راهبردها و سیاستهای جدید قرن جاری هستند. در کنفرانسهای جهانی آموزش و پرورش بویژه در سالهای اخیر آموزش کلید ورود و عبور از قرن بیست و یکم توصیف شده است. لذا اهمیت این حرکت جهانی بخوبی آشکار می گردد. راهبردهای مهمی که در سطح بین المللی برای بازنگری و اصلاح ساختار آموزش و پرورش مورد توجه برنامه ریزان و مقامات مسئول آموزش جهان قرارگرفته، دربرگیرنده همه ابعاد آموزش و پرورش است. . (همان منبع)

موضوع اصلی گزارش کمیسیون بین المللی آموزش برای قرن بیست و یکم که در سال ۱۹۹۳ تشکیل شد و گزارش آن در ۱۹۹۶ تحت عنوان یادگیری، گنج درون انتشار یافت. جستجوی مداوم برای یافتن نوعی تجربه آموزشی است که ارزش یادگیری مادام العمر را برای تمامی افراد آشکار سازد و موجبات ظهور استعدادهای فردی و جمعی را پدید آورد.

با توجه به تحولات عصر حاضر بویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات روالی از اندیشه در جهان رواج می یابد که همه با آن می توانند برای شکوفاندن استعدادهای ذاتی خود در جهت افزایش ذخایر آگاهی انسان، سرنوشت جهان، حفظ طبیعت، جو زمین، زیستگاه انسان و توسعۀ، شناخت بشری مسئولانه و وفادارانه مشارکت کنند.

مدارس به دیدگاهی نیاز دارند که با آن بتوانند حجم تغییرات را درک کنند . به آینده ای که امروز در حال شکل گرفتن است، بنگرند. به الگوهایی نیاز دارند که برای سازماندهی به تفکر درباره تغییرات پدید آمده باشند. آنان (مدارس) به مهارتهای سازگاری در برابر شوک آینده نیاز دارند
( بهرنگی ، ۱۳۸۳ ).

در سال ۱۹۹۷ انجمن ملی هیات مدیره مدارس آمریکا اعلام کرد که «تغییرات سه سال آینده بیش از تغییرات در سه قرن گذشته است». بیل گیت[۶]، بنیانگذار مایکروسافت می گوید: ما تازه در ابتدای این انقلاب هستیم. ما حتی در ده سال بعد هم بیش از بیست و پنج سال گذشته برای تغییر جامعه کار خواهیم داشت ( همان ).
این موارد بسیاری دیگر به ما می گویند: عصر جدید، عصر دیگری است. روزگار گسسته و بریده شده و نه خم پذیر از اعصار گذشته است. ما به گفته جوزف مورفی[۷] به درستی نیاز داریم که آموزش و پرورش ما را در این روزگار بسازد. ما اکنون در دوره ای بحرانی برای سازگاری آموزش و پرورش بسر می بریم (بهرنگی ، ۱۳۸۳).

آموزش و پرورش دربرابر اساس نوین دانش که بسیار گسترده شده و می شود تنها به قسمتهای کوچکی از آن بسنده کرده است. آزمون را بعنوان راه فراری برای پرداختن به این شرایط تداوم می بخشد. رهبران آموزش و پرورش از ترس از دست دادن کنترل بر آنچه انجام می دهند، به تکنولوژیهای جدید نمی پردازند. در حالی که می دانند که چنین رفتاری بطور قطع جواب شاگردان را نمی دهد و مخرب آنان است. عادت به انجام همان کار قدیمی را ادامه می دهند. چه چیزی ارزش دانستن دارد. ما چگونه می آموزیم؟ چه چیزی اساسی است؟ اینکه چگونه به این سوالات پاسخ دهیم، نقش مدارس را زنده کرده و یا می کشیم.
آلوین تافلر[۸] که به پیشگویی آینده شهرت دارد می نویسد: «آدم بی سواد سال ۲۰۰۰ فردی نیست که نتواند بخواند و بنویسد، بلکه فردی است که نمی تواند یاد بگیرد، از یاد ببرد و دوباره یاد بگیرد» (تافلر ، ۱۹۷۰ به نقل از بهرنگی،۱۳۸۳ص۲۳۷)
بهرنگی در ادامه، از کامپیوترهای جدیدتر و توسعه یافته تری اسم می برد که برای ترجیح یادگیری هر فرد یادگیرنده، تطابق لازم را بوجود می آورند. بطوری که هر فرد یادگیرنده از روال «استعداد برحسب هدایت تعامل» برخوردار شود. . (همان منبع)
کامپیوتر ترجیح و ویژگیهای یادگیری فرد، مثل سرعت شناختی، وابستگی زمینه ای، مشکلات مورد توجه و تمرکز، دامنه نوسانات، تصویرسازی مفهومی، اطلاعات کلی را از روی چشمان شاگردان به عنوان راهی خواهد خواند و این شانه ها را به سرعت «تایپ» کرده و با تطبیق با این ویژگیها و ترجیحات مطالب آموزش را ارائه خواهدداد. این محیطهای چندرسانه ای تعاملی بین مطالب بسیار، بطور قطع یادگیرندگان هوشمندتری بار خواهدآورد که می توانند آموزش خود را به طرق خلاق تری به کار برند. این یادگیرندگان شهروندان بهتر و البته جداشده تر قرن بیست و یکم خواهند بود (وایلز و باندی[۹] ۲۰۰۲ ، به نقل از زینلی پور و گودرزی ، ۱۳۸۳ )

 

فهرست
مقدمه ۱
رویکردهای آموزش و پرورش ۱
بافت جدید آموزش و پرورش ۶
مشخصات آموزش و پرورش در قرن ۲۱ ۹
ویژگیهای نظامهای آموزشی در قرن ۲۱ ۱۱
طبقه بندی ویژگیهای مدارس برای ورود به قرن ۲۱ ۱۴
برنامه درسی ومدارس در قرن ۲۱ ۱۵
تأثیر جهانی شدن بر آموزش ۲۴
محورهای تغییر ۲۴
امور مالی ۲۴
بازار کار ۲۴
آموزش ۲۵
فناوری اطلاعات ۲۵
شبکه های جهانی اطلاعات ۲۶
نقش های فرهنگی و سیاسی آموزش و پرورش در عصر جهانی شدن ۳۰
پیامدها و چالشها ی جهانی شدن بر تعلیم و تربیت ۳۲
۱- به سوی مدارس بهتر ۳۹
۲- مسئولیت پذیری ۴۰
۳- رهبران آموزشی، پذیرش تغییر و تکنولوژی ۴۱
۴-اثربخشی مدارس ۴۲
اصول حاکم بر تحولات جهانی آموزش و پرورش ۴۴
عوامل مؤثر برای رویارویی با انقلاب آموزشی ۴۶
حیطه های تربیت شهروندان قرن ۲۱ ۵۰
آموزش متوسطه: تقاطع های زندگی ۵۱
چهار ستون تعلیم و تربیت ۵۵
مهارتهای قرن بیست و یکم ۵۸
سواد عصر دیجیتال ۵۸
تفکر ابداعی ۵۸
مهارتهای ارتباطی ۵۸
بهره وری بالا ۵۹
انواع سواد ۵۹
سواد علمی ۶۱
تفکر ۶۴
سبک های تفکر ۶۵
اصول سبکهای تفکر ۶۶
تفکر انتقادی ۶۷
تفکر انتقادی و خلاق ۷۰
تحقیقات و بررسی های مربوط به موضوع پژوهش ۷۴
تحقیقات داخل کشور ایران ۷۴
تحقیقات خارج از کشور ایران ۷۷


فرمت فایل: WORD

تعداد صفحات: 83

پس از ثبت دکمه خرید و تکمیل فرم خرید به درگاه بانکی متصل خواهید شد که پس از پرداخت موفق بانکی و بازگشت به همین صفحه می توانید فایل مورد نظر خورد را دانلود کنید. در ضمن لینک فایل خریداری شده به ایمیل شما نیز ارسال خواهد شد. لینک دانلود فایل به مدت 48 ساعت فعال خواهد بود.


مطالب مرتبط