دانلود مقاله ادبیات کودک و بزرگسال

Project Literature for Children and Adults

دانلود مقاله ادبیات کودک و بزرگسال – مقاله

مروری‌ بر تاریخ‌ ادبیات‌ کودک و بزرگسال‌ در ایران‌

قسمت اول

در انجیل‌ آمده: «شاگردان‌ نزد عیسی‌ مسیح‌ آمده‌ و پرسیدند که‌ کدامیک‌ درملکوت‌ خدا مقام‌ بزرگتری‌ خواهند داشت. عیسا طفل‌ کوچکی‌ را صدا زد و او را به‌ میان‌ شاگردان‌ آورد و گفت‌ تا از گناهان‌ دست‌ نکشید و به‌ سوی‌ خدا باز نگردید و مانند بچه‌های‌ کوچک، نشوید، هرگز نخواهید توانست‌ وارد ملکوت‌ خدا گردید»(۲۶). اگر می‌توان‌ به‌ راحتی‌ با بزرگترها ارتباط‌ برقرار کرد، برقراری‌ ارتباط‌ با کودکان‌ از لحن‌ و گویشی‌ خاص‌ برخوردار می‌باشد. به‌ قول‌ مولانا:

چون‌ که‌ با کودک‌ سر و کارت‌ فتاد       پس‌ زبان‌ کودکی‌ باید نهاد

زبان‌ کودکی‌ دارای‌ خصوصیاتی‌ می‌باشد. کلماتشان‌ ساده‌ و صمیمی‌ست‌ و پیام‌ خاص‌ خود را دارد. کودکان‌ در حدود ۵ تا ۶ ماهگی‌ شروع‌ به‌ تلفظ‌ زنجیره‌ای‌ از هجاها می‌کنند. آنان‌ تا قبل‌ از این‌ که‌ کلمه‌ای‌ را بتوانند بر زبان‌ آورند، با حرکات‌ و اشارات‌ به‌ سوال‌ها پاسخ‌ می‌گویند. کودک‌ ۶ ماهه‌ تا یک‌ ساله‌ بعد از گفتن‌ اولین‌ کلمه‌ و زمانی‌ که‌ واژگان‌ او به‌ ۵۰ کلمه‌ رسید، شروع‌ به‌ ساختن‌ جملات‌ دو کلمه‌ای‌ می‌کند. سپس‌ در ۴ و ۵ سالگی‌ می‌تواند جملات‌ پیچیده‌ و بزرگسالانه‌ را به‌ کار ببرد. طبق‌ مطالعات‌ بدست‌ آمده‌ کودکان‌ قبل‌ از این‌ که‌ بتوانند ده‌ کلمه‌ را بگویند، به‌ طور متوسط‌ قادر هستند ۵۰ کلمه‌ را بفهمند(۲۷). کودکان‌ در طی‌ دوران‌ گذشته‌ هماره‌ دستخوش‌ تغییرات‌ و شرایط‌ زیست‌ محیطی‌ خود بوده‌اند که‌ جایگاه‌ آنان‌ را گاه‌ به‌ مخاطره‌ می‌انداخت‌ و گاه‌ در سحر و پیشگویی‌ به‌ تعبیری‌ جبری‌ وا می‌داشت. کودک‌ در اعصار گذشته‌ به‌عنوان‌ عضوی‌ در خانواده‌ از جایگاه‌ و منزلتی‌ برخوردار نبود و تا پیش‌ از بلوغ‌ اگر اندک‌ توجهی‌ به‌ او می‌شد بدین‌ خاطر بود تا در بزرگسالی‌ در زمره‌ی‌ افراد مورد نیاز جامعه‌ قرار گیرد. کودک‌ قبل‌ از آمادگی‌ جسمانی‌ در کنج‌ غارها و پناهگاهها می‌نشست‌ و در کنار سالخوردگان‌ به‌ شرح‌ دلاوری‌ اقوام‌ خود گوش‌ فرا می‌داد. هر جا مادر بود، کودک‌ نمود می‌یافت‌ و آموزش‌ او در پرتو آموزش‌ زنان‌ قبیله‌ شکل‌ می‌گرفت. نسل‌ کشی‌ در اعصار گذشته‌ وجود داشت. «کشتن‌ نوزاد از آن‌ جهت‌ در قبایل‌ بدوی‌ رواج‌ داشت‌ که‌ در مسافرت‌های‌ طولانی‌ آنان‌ اسباب‌ زحمت‌ می‌شدند.»(۲۸)

تفاوت‌ بین‌ فرزندکشی‌ دختر و پسر نیز رایج‌ بود.«معمولاً‌ دختر را بیشتر می‌کشتند و احیاناً‌ او را تا آن‌ اندازه‌ زجر می‌دادند تا بمیرد. به‌ این‌ خیال‌ که‌ روح‌ وی‌ چون‌ دوباره‌ بدنیا بیاید در جسد پسری‌ خواهد بود.»(۲۹). در قدیمی‌ترین‌ قانون‌ مدون‌ جهان‌ در بابل‌ «اگر کسی‌ دختری‌ را می‌کشت‌ به‌ خودش‌ کاری‌ نداشتند، بلکه‌ دخترش‌ را به‌ قتل‌ می‌رساندند.»(۳۰). مردم‌ آشور نیز با کشتن‌ اسرا فرزندان‌ خود را به‌ تربیت‌ جنگی‌ فرا می‌خواندند «آنها فرزندان‌ اسیران‌ را در پیش‌ چشم‌ پدرانشان‌ کور می‌کردند یا برای‌ تماشای‌ مردم‌ در قفس‌ به‌ زنجیر می‌کشیدند و بقیه‌ را که‌ زنده‌ می‌ماندند به‌ جلادان‌ می‌سپردند.(۳۱»). دریونان‌ باستان‌ نیز فرزندکشی‌ رایج‌ بود. یکی‌ از شرایط‌ فرزندکشی‌ داشتن‌ فرزند نحیف‌ و لاغر بود. «بنابراین‌ هر پدری‌ که‌ فرزند ضعیف‌ یا ناقص‌ به‌ وجود می‌آورد درکشتن‌ آن‌ مختار بود»(۳۲)

کودک‌ در ایران‌
‌کودکان‌ در ایران‌ باستان‌ به‌ دو گروه‌ آزاد و برده‌ تقسیم‌ می‌شدند. کودکانی‌ که‌ از تبارهای‌ فراتر بودند و کودکانی‌ که‌ در مرتبه‌ی‌ فروتر قرار داشتند. پیش‌ از دین‌ زرتشت‌ زندگی‌ کودکان‌ بر اساس‌ آنچه‌ کاهنان‌ و جادوگران‌ تعبیر می‌کردند، تعیین‌ می‌شد. کاهنان‌ بر این‌ باور بودند که‌ با بدنیا آمدن‌ کودک‌ می‌توان‌ سرنوشت‌ او را تا بزرگسالی‌ پیشگویی‌ کرد. زرتشت‌ به‌ مقابله‌ با این‌ اعتقاد پرداخت. اما این‌ رویارویی‌ فقط‌ مختص‌ کودکان‌ فراتر بود و کودکان‌ فروتر در همان‌ شرایط‌ پیشین‌ قرار گرفتند. با وجود تمام‌ این‌ تفاوت‌ها «ایرانیان‌ باستان‌ کودک‌ را گرامی‌ می‌داشتند و به‌ آموزش‌ او اهمیت‌ می‌دادند. آنها کودکی‌ را دوران‌ گذار به‌ بزرگسالی‌ می‌دانستند، به‌ کودک‌ مانند زنان‌ و مردان‌ بزرگ‌ می‌نگریستند.(۳۳»).

‌از آنجا که‌ کودکان‌ فراتر خود را بالاتر می‌دانستند، کودکان‌ فروتر نمی‌توانستند به‌ مدارج‌ بالاتر راه‌ یابند. کودکی‌ که‌ از طبقات‌ پایین‌ جامعه‌ بود، هرگز نمی‌توانست‌ خود را تغییر دهد و به‌ مرتبه‌ی‌ بالاتری‌ برسد.

‌کودکانی‌ که‌ به‌ بردگی‌ کشیده‌ می‌شدند، وضعیت‌ نامطلوبی‌ داشتند. از اسناد بدست‌ آمده‌ درمتن‌های‌ ایلامی‌ تخت‌ جمشید، اشاره‌ به‌ کورتاش‌ها شده. «کورتاش‌ها بردگانی‌ بودند که‌ به‌ عنوان‌ کارمند در دستگاه‌ اقتصادی‌ شاهی‌ کار می‌کردند. آنها بیشتر کودکان‌ برده‌ای‌ بودند که‌ درجنگ‌ها اسیر می‌شدند.»(۳۴)

‌موجودیت‌ کودک‌ وابسته‌ به‌ خانواده‌ بود. اگر خانواده‌ برده‌ بود، کودک‌ نیز اسیر می‌شد. برخی‌ از کودکان‌ به‌ عنوان‌ برده‌ی‌ خانگی‌ به‌ اشراف‌ و بزرگان‌ داده‌ می‌شدند. در ایران‌ باستان‌ طبقات‌ فراتر قدرت‌ بسیار داشتند.«هرگاه‌ شاه‌ فرزند کسی‌ را در برابر چشم‌ وی‌ با تیر می‌زد پدر ناچار در برابر شاه‌ سر فرود می‌آورد و مهارت‌ او را در تیراندازی‌ ستایش‌ می‌کرد.»(۳۵)

‌فرزندان‌ تا ۵ سالگی‌ در نزد مادر آموزش‌ می‌دیدند و بعد از ۷ سالگی‌ تحت‌ سرپرستی‌ پدر قرار می‌گرفتند. از این‌ رو، آموزش‌ چون‌ فرایندی‌ پویا و دیر پا در میان‌ ایرانیان‌ باستان‌ وجود داشت. چه‌ از نقوش‌ بجا مانده‌ در غارها و چه‌ زمانی‌ که‌ پدران‌ و مادران‌ دانه‌ افشانی‌ را به‌ فرزندان‌ خود می‌آموختند. الواح‌ گلی‌ بدست‌ آمده‌ از آن‌ روزگار از جمله‌ یافته‌های‌ باستانشناسی‌ شوش‌ مصداق‌ بارزی‌ بر این‌ ادعاست. یکی‌ از اساسی‌ترین‌ پایه‌های‌ آموزش‌ در ایران‌ قدیم‌ اوستا بود.«نگرش‌ به‌ کودک‌ در ادبیات‌ باستانی‌ ایران، اوستا و آثار اندکی‌ که‌ از آن‌ دوران‌ بدست‌ آمده‌ با هدف‌ آموزش‌ و پرورش‌ او برای‌ آینده‌ و زندگی‌ بزرگسالی‌ استوار بوده‌ است»(۳۶)

‌کهن‌ترین‌ متن‌ ادبی‌ بجا مانده‌ از دوران‌ باستان‌ درخت‌ آسوریک‌ یا نخل‌ بزویادگار زریران‌ می‌باشد. درخت‌ آسوریک‌ کهن‌ترین‌ متن‌ ادبی‌ کودکان‌ است‌ که‌ به‌ لهجه‌ پهلوی‌ شمالی‌ست‌ و بسیار مورد توجه‌ زبانشناسان‌ قرار دارد و قدمت‌ آن‌ به‌ ۳ هزار سال‌ پیش‌ از میلاد باز می‌گردد. گزیده‌ای‌ از این‌ متن‌ که‌ به‌ نثر پهلوی‌ اشکانی‌ یا گلدانی‌ می‌باشد را می‌خوانیم: و………………


فرمت فایل: WORD

تعداد صفحات: 27

پس از ثبت دکمه خرید و تکمیل فرم خرید به درگاه بانکی متصل خواهید شد که پس از پرداخت موفق بانکی و بازگشت به همین صفحه می توانید فایل مورد نظر خورد را دانلود کنید. در ضمن لینک فایل خریداری شده به ایمیل شما نیز ارسال خواهد شد. لینک دانلود فایل به مدت 48 ساعت فعال خواهد بود.


مطالب مرتبط