صفحه اصلی پرسش و پاسخ پشتیبانی تماس با ما

دانلود مقاله باد

دانلود تحقیق و مقاله درباره باد
باد (VENT/wind)
نمادگرایی باد چندین وجه دارد، به دلیل انقلاب درونی اش، نماد بی ثباتی، ناپایداری و بی استحکامی است. باد نیرویی اولیه است که متعلق به تیتانها است، و خشونت و کوری آنان از همین جا است.
از سویی دیگر، باد مترادف با نفخه است و در نتیجه مترادف است با روح و جوهر روحی از مبدأیی الهی. از اینجا است که زبور، همچون قرآن، باد را پیک الهی و همسنگ فرشتگان می داند. حتی باد اسم خود را به جبرئیل، روح المین (روح القدس)، می دهد. روح خداوند بر آبهای اولیه می چرخد، و برای حواریون لهیب آتش روح القدس را می آورد. در نمادگرایی هندو، باد، دایو، همان نفخه ی کیهانی و کلمه الله است، او شهنشاه اقلیم کوچک واسط میان زمین و آسمان، یا فلکی است که طبق اصطلاح شناسی چینی با نفخه یا /// پر شده است. وایو رسوخ می کند، در هم می شکند و تزکیه می کند. وایو مرتبط با جهات آن فلک است، و از سوی دیگر، به طور کلی بادها را نشان می دهد. یعنی دربرگیرنده ی چهار باد یونان و روم باستان، بادهای قرون وسطایی، برج باد آتن که هشت صورت داشت، و گلهای سرخ باد هشت نقطه و دوازده نقطه و سی و شش نقطه.
از سویی، بنا بر نگرشهای گوناگون، چهار باد یونان و روم در ارتباط با چهار فصل. چهار عنصر و چهار مزاج بود، و هشت باد چین در ارتباط با هشت سه خطی.
در چین، باد ابزار تفأل بر مایعات بود، و با بررسی خطوط ناشی از عبور جریان هوا از سطحی از آب یا فلز مذاب، آینده پیشگویی می شد. طبق داستان آفرینش در شریعت مانو، باد از روح متولد شد و نور را خلق کرد: روح هیجان زده از میل به خلقت … فضا را خلق می کند، از تکامل اثیر، باد به دنیا می آید … سرشار از تمامی عطرها، خالص، نیرومند، با خاصیت بساویدن.
اما از سوی دیگر، از تغییر باد نور اشراق دهنده به دنیا می آید که می درخشد و تاریکی را بیرون می راند، و به قالب می تواند درآید.
در سنت اوستایی در ایران باستان، باد نقش پشتیبان جهان، و تنظیم کننده ی توازن جهانی و اخلاقی را بر عهده دارد. بنا بر قانون «خلقت مدام»: اولین مخلوق از مخلوقات، قطره یی آب بود، سپس اورمزد آتش مشتعل را بیافرید، و به آن درخششی عطا کرد که نور بی پایان به وجود آمد، که صورت آن چون صورت مطلوب بود. سپس باد را به صورت مردی پانزده ساله خلقت کرد، و آب را و گیاهان را و احشام را و انسان تمام و تمامی اشیاء را ایجاد کرد.
بنا بر سنت اسلامی باد موکل آبها است؛ خلقت آن از هوا و ابر بود و بی شمار بال داشت، و مأموریتش نگاهبانی بود. سپس خداوند باد را خلق کرد و به آن بی شمار بال عطا کرد و به او امر کرد تا آبها را حمل کند؛ و باد آبها را حمل کرد … و پایه های عرش بر روی آب بود و آب بر روی باد.
ابن عباس نیز به این مسئله می پردازد:
آب بر چه چیز می آرامد؟ بر پشت باد؛ و هنگامی که خداوند می خواست مخلوقات را خلق کند، به باد قدرت استیلای بر آب را داد، آب به صورت موج، ورم کرد و بعد، چون کف برجهید، و بر فراز کف، بخارها را فرستاد، که این بخارها بر فراز آب برایستاد و خداوند آن را سماء نام کرد به معنی برخاسته.
در سنت توراتی، بادها نفخه ی خداوند اند؛ نفخه ی خدا هرج و مرج اولیه را نظم داد؛ باد اولین انسان را جان داد. نسیم در درخت داغداغان نزدیکیخداوند را بشارت داد. بادها ابزار قدرت الهی نیز هستند. آنها زنده می کنند، کیفر می دهند، و تعلیم می دهند؛ بادها علامت اند چون ملایک پیامها را می رسانند. بادها جلوه ی موهبتی الهی هستند و هنگامی که بخواهند عواطف خود را، و شیرینی لطیف خود را با خشمی طوفانی منتقل می کنند.
در میان یونانیان بادها خدایان آشفته و سراسیمه یی هستند که در عمق غارهای جزایر آیولوسی (ائولی) منزل دارند. به جز شاهشان، آیولوس، بادهای شمال (آخیلون، بورئاس) از بادهای جنوب (آوستر)، از صبح و باد شرق (آئوروس) و از شب و باد غرب (زفوروس) تمیز داده می شوند، هر یک از آنها شمایلی خاص دارد، که مرتبط با صفاتی است که به آنها نسبت داده شده است.
بادهای دروئیدی، وجهی از قدرت دروئیدها بر روی عناصر است. و باد مانند یک ابزار جادویی، از نزدیک با نفخه خویشی دارد. هنگام ورود پسر میل، یعنی گائلس به ایرلند، دروئیدهای ساکنان قبلی ایرلند، توآتا ده دانان، با کشتیهایشان به کمک باد شدید دروئیدی از ساحل دور شدند. آنها باد را به عنوان آنچه بر بالای بادبانها نمی دمد، قدر می نهند.
اما ساختن خدایی از یکی از بروزات خداوند، بر افراط رفتن است. ژان سرویه، به شدت با یک چنین اغتشاش سهل انگارانه یی مخالف است؛ او می گوید: مردان قاره ی نو که توسط غربیها کشف شده اند، اغلب مانند عرفا، برای تفهیم معنویت بی انتهای این خدای متعال از مقایسه های حسی استمداد جسته اند. خدا نفخه است، خدا باد است. اما سیاحان ظاهرپرست، و یا مبلغان مذهبی که آرزو داشتند، با تعاریف بهشت مادی این کودکان بزرگسال را در تملک خود درآورند، نتیجه گرفته اند که سرخپوستان باد را می پرستیدند و آن را از زمره ی خدایان به شمار می آوردند، اما حقیقت چیزی دیگر بود.
وقتی باد در رؤیا دیده می شود، نوید می دهد که پدیده یی مهم در شرف وقوع، و تغییری در حال ظهور است. نیروهای معنوی، به وسیله ی نوری عظیم نمادین شده اند و ما از طریق باد، چیزی از آن درک می کنیم. وقتی طوفان نزدیک می شود، می توان حرکت روح را تشخیص داد، در یک تجربه ی مذهبی، خدا ممکن است در نجوای آرام باد، یا در فریاد بلند طوفان ظاهر شود. به نظر می رسد که فقط شرقیان می توانند مفهوم خلأ (جایی که باد می وزد) را درک کنند، و برای آنان برعکس نماد نیرویی پرقدرت است.
شاعر رمانتیک انگلیسی پرسی بیس شلی، شعر باد کیهانی را سروده، و باد را آنگونه توصیف می کند که آسیب زننده است و تازه کننده، همچون روح:
… اشباح ساحر
… ارواح وحشی، تو که جست و خیزت انباشته می کند فضا را
… ای نابودگر، ای ناجی، گوش کن، گوش کن مرا!
… فقط تو، ای سرکش
… ای روح وحشی
شاید روح من، شاید خود من، این باد رمنده
برمی سازد اندیشه یی را، که رنگش زده جهان
و برگهای خشک، که باز زاییده می شود جهان از آن
و نیروی سحرآسای این آواز
پخش می شود، گویی از اجاقی خاموش ناشدنی
خاکستر و آتش، صدایی در میانه ی بشریت
از دهان من شاید، بر زمینی خواب آلوده هنوز
پیشگویی دمیدن در صور، آه ای باد
اگر از زمستان می آیی، آیا به انتظار می مانی، بهاران را.
بادام، گردو (AMANDE/almond)
(قاب بیضی را ببینید)
به طور کلی بادام در ارتباط با پوستش، نماد جوهر پنهان در فروع و ضمائم است، نماد معنویت پوشیده شده در شرعیات و آداب جبری، نشانه ی واقعیت مکتوم در زیر ظواهر، و در عرفان نماد حقیقت، نماد گنج، و نماد چشمه ی همواره پنهان است. چنانچه کلمنس اسکندرانی می گوید: استرومات های من در حقیقت مخلوط با جزم فلسفه هستند، یا به دیگر سخن استروماتهای من در لفاف جزم فلسفه پوشیده و استتار شده است، به مثابه مغز گردو که در چوب گردو. یا محمود شبستری می گوید:
شریعت پوست، مغز آمد حقیقت …
ولی چون پخته شد، بی پوست نیکوست
اگر مغزش برآری، برکنی پوست
یا عبدالکریم جیلی می گوید:
پوسته بگذار و مغز را دریاب، و مباش از آنان که صورت نادیده می گیرند و حجاب درمی ربایند. بادام مسیح است، زیرا که طبیعت الهی اش با طبیعت انسانی اش، یا با بدن مادر عذرا پوشیده شده. آدام دوسن ویکتور می گوید: بادام رمز نور است، یعنی وسیله ی شهود است، راز اشراق درونی است. قاب بیضی که بادامی شکل است

ائوهمروس (EVHENERE/Euhemerus)
اولین نویسنده ی یونانی که فلسفه ی تاریخی مذهب را بررسی کرده است. او در ابتدای قرن سوم ق.م. می زیست. به زعم او خدایان و قهرمانان به مثابه انسانها بودند و پس از مرگ از امتیاز خدایی برخوردار می شدند. ائوهمروس که نظریه یی به نام او ثبت شده است. گرایش به رمزگشایی از مذهب یونان باستان، و پیدا کردن خاستگاهی اجتماعی برای آن داشته است؛ او نماد روحیه یی نقاد، خردگرا و نظام مند است، که تاریخ خدایان را بدین چشم می نگریسته و آنها را فقط انسانهایی می دانسته که توسط همنوعان خود جاودان شده اند.


تعداد صفحات : 32 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود